رضا رفیع: همزمان با کسب نخل طلای سینمای ایران توسط برخی عناصر معلوم الحال در جشنواره جهانی کن(که با کن سولقون فرق دارد) و نیز اخبار مربوط به دور پنجم مذاکرات کشدار هسته ای که گویا با ترک زودهنگام و تیکاف بی موقع آقای ویتکاف به دلیل اینکه پروازشان دیر شده بوده(و یادشان نبوده که جت خصوصی دارند!) و یا احتمالاً یکهو وسط مذاکرات فیمابین یادشان آمده که زیر گاز را خاموش نکرده اند؛ در خبرهای اجتماعی و ایدئولوژیک دیگری در سطح کشور آمده بود که در شهر سرسبز فومن(زادگاه گل آقای طناز!)در استان گیلان، ظاهراً عده ای اشخاص دلسوز در راستای توسعه عمیق و پهناور فرهنگی و مرگ اندیشی غنی سازی شده با درصد بالا، ضمن قطع برخی درختان محتمل در محل، اقدام لجستیکی به تاسیس زیرساخت های لازم برای راه اندازی یک جهنم دنیوی با آتش سوزان واقعی و دیگر جلوه های ویژه برای جلب و جذب مخاطبان اهل دنیا به عنوان نمادی عینی و ملموس از جهنم آخرت کرده اند که پیشاپیش خدمت همه دست اندر کاران این پروژه عظیم، خسته نباشید عرض می کنیم.
این پروژه بزرگ برای اولین بار در ایران و در شهر فومن به اجرا در می آید که در این برهه حساس کنونی، ضرورتش بیش از هر برهه حساس کنونی دیگر احساس می شد. حبذا به این وقت شناسی!
طوری که مسؤولین این پروژه پهناور توضیح داده اند، گویا همه چی با ورود مردم به یک وضعیت قبرستانی گور به گور شده شروع می شود و شهروندان پس از ورود موفق به محیط روحنواز گورستان، ضمن دیدار با حضرات نکیر و منکر معروف(و احتمالاً پاسخگویی به برخی سؤالات تشریحی ایشان)، از روی پل صراط عبور می کنند. زیر پل هم جهنمی از آتش در حال شعله کشیدن است که شخص عابر، با تمام وجود(و بلکه هم بیشتر)، حس عبور از جهنم وعده داده شده را داشته باشد و به شدت عبرت بگیرد. فاعتبروا یا اولی الالباب!
سنایی حکیم فرماید:
بمیر ای دوست پیش از مرگ، اگر می زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن، بهشتی گشت پیش از ما
پاسخ به معترضان: حالا عده ای که معمولاً کارشان غر زدن و کنار گود نشستن است، آمدند خرده گرفته اند که این چه کاری است؟ و آیا با همین فرمول و همین شیوه، می شود بهشت عنبر سرشت را بازسازی کرد با همه آن توصیفات و امکاناتی که گفته شده است؟...
اولاً که حرف دهن تان را بفهمید که چه بلغور می کنید. عقل خود ما هم به اجرایی شدن این پیشنهاد قد می داد؛ منتهی آنچه ما در خشت خام می بینیم، شما نق زنندگان همیشه در صحنه، در سطح صاف آینه نمی بینید. در ثانی، کی از شما نظر خواست؟!..... ثالثاً چرا سال ۱۳۳۵ که فیلم «شب نشینی در جهنم» ساخته و پخش شد، هیچ اعتراضی نکردید و نشستید تا تهش تماشا کردید، همراه با ارحام مرحوم؟... ای شیشه گشا! ای گل کشا! (اشاره به کسانی دارد که گل می کشند.)
دلایل عدم ساخت بهشت:
به دو دلیل عمده نمی شود بهشت را در این دنیا ساخت:
دلیل نخست این که صحن علنی بهشت، حاوی صحنه هایی هست(از قبیل: حوری و غلمان و شراب و شیر به این گرانی و غیره) که از نظر ارشاد، به ضرس قاطع، مشمول ممیّزی می باشد و طرح از بیخ ناقص می گردد. بدون اینها گیلان هواش یک جوری است لامصّب که همینطوری خودجوش می طلبد!
دلیل غیرنخست دیگر هم اینکه با این ناترازی آب و برق و گاز، ساخت بهشت را عملاً امکان ناپذیر می باشد. در بهشت که از این کمبودها و ناترازی ها نیست. فلذا با اوضاع فعلی فقط می شود روی زمین، همین جهنم را ساخت که نیازی به کولر و پنکه و سایر امکانات و آپشن های رفاهی هم ندارد.
با همکاری حافظ:
«من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود»
یک جهنم کم فقط باشد که ما در خدمتیم!
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 28,مه,2025